بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

قیدار

نسب ِ نسل ِ اول ، به "ایمان" بر می گردد ؛ به ابراهیم ِ حنیف که پدر ایمان بود...

پای نسل ِ دوم ، در " خون " است ؛ خونی که می رسد به سرخی ِ رد ِ تیغ بر گلوی اسماعیل ِ ذبیح ، فرزند ِ ابراهیم...

اما سر سلسله ی نسل سوم ، قیدار ِ نبی ، فرزند ِ اسماعیل ِ نبی ، فرزندزاده ی ابوالا انبیاء، ابراهیم ِ نبی است ؛که خود ، صفت ش "مدارا" ی با مردمان بود و پدر ِ پدران ِ سلسله ی خاتم ِ انبیاست ...

                                    و این نقشی است از قیدار ، عمل ِ بنده ی کم ترین ، رضای امیرخانی

فصل اول : مرسدس ِ کوپه ی کروک آلبالویی متالیک

-          به ارواح خاک ِ آقام می خواهم ت ...نقل ِ لوطی گری نیست.نه تاریخ ت برای م مهم است ، نه جغرافی ت ؛ نه به پشت و روی سجل ت کاری دارم ، نه به زیر و روی حرف ِ مردم ؛ نه ... من همین قد و بالات را می خواهم...قیدار هم که خودت به ز من می دانی ، سنگ را بخواهد ، سنگ ، آب می شود...

-          ایراد از کروک ِ باز ِ مرسدس نیست.ایراد از باد نیست که داخل ِ اتاق اتومبیل کوران می کند و می چرخد.ایراد از زلف ِ آشفته هم نیست.ایراد از زنی ست که بلد نیست درست رو بگیرد. قیدار دنده ای چاق می کند تا مرسدس جان بگیرد.بعد از گوشه ی چشم نگاهی می اندازد به زن ؛ زنی که خیلی جوان تر است. زن تیزتر از نگاه قیدار ، سر پایی ن می اندازد و به سوراخ ِ کنار ِ قوزک ِ جوراب ِ توری ش خیره می شود. کروک ِ مرسدس باز است و باد کوران می کند.

قـِیدار نام اخرین اثر رضا امیرخانی است.کتابی که با استقبال گسترده ی مخاطبان مواجه شده است، در این روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران.نشر" افق" همانند دو اثر پیشین رضا امیرخانی (نفحات نفت و جانستان کابلستان )عهده دار نشر این کتاب شده است.

یکی از دوستانم لطف کردند و این کتاب رو بمن هدیه دادند آنهم در سالی که فرصت حضور در نمایشگاه کتاب برایم ممکن نبود. مطمئنا هیچ هدیه ای بهتر از کتاب نمی شود به خصوص اگر اثری از رضا امیرخانی باشد.

نظرات 11 + ارسال نظر
امید چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 09:35 http://garmak.blogsky.com/

سینا تو هم اگر خواستی هدیه اش بدی هیچ کس واجب تر از امید گرمکی نیست


هدیه رو که هدیه نمیدن

دیوونه مهربون چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 17:24

سلام همولایتی
چه دوستان فرهیخته ای داری
با اینکه شونصد تا کتاب نخونده دارم که دارم از غصه ی نخوندنشون و اجبار برا خوندن کتابای درسی می پژمرم !!! باز اگه بهم کتاب هدیه از ذوق منهدم می شم
خاله زاده به عشق گرفتن کتاب با امضای امیرخانی رفت نمایشگاه.
امروز مثل اینکه آخرین روز حضورش تو نمایشگاه بود
بیاد ببینم چی تعریف می کنه از اون طرفا
بهش گفتم سلام منو به همممممه ی کتابا برسونه بگه همه شونو دوست دارم
امروزم غیرتی شدم از همه ی گلبرگا و کاسبرگای گلای خونه مون عکس گرفتم.هر وقت اعصابی بود می ذارمشون

سلام
پس چی که همه دوستام فرهیخته ان
از ذوق منهدم نشی یهو
آخی منم خیلی دوست دارم امضا شو داشته باشم
اره همیشه و هرساله میاد
چه سلامی شود...
بزار ببینم چی گرفتی آخه

اشک - غریبه چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 ساعت 18:13 http://tashkan.blogsky.com

سلام
منم تعریفشو شنیدم
باید خوندنی باشه
موفق و کتاب خوان باشید

سلام
مطمئنا هست
شما هم همینطور

فروغ خاموش پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 10:06 http://www.fk.persianblog.ir

دروود
بابا خوش به حالت!کتاب بهت میدن.ما هم هیچی!!
باید کتاب خوندنی ای باشه.از این تیکه که خیلی خوشم اومد.
موفق باشی

خوشت اومد !
میتونی بعدا بخریش اشکال نداره که بهت هدیه نمیدن

زیتون (روان شناسی ازدواج) پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 13:42 http://zatun2002.persianblog.ir

ادرس جدیدشد
هدف دشمن از نگاه دکترگیلورد هاوزراستادبین المللی تغذیه :
فلسفه های گمراه کننده عقیده دارند برای از پادرآوردن ملتی نخست باید سلامت و تندرستی او را ضعیف کرد ... پس از آن به آسانی میتوان او را طعمه خویش قرارداد

حتما میام زیتون عزیز

شنگین کلک پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 15:18 http://shang.blogsky.com

درود
حیف شد که شما رسم ندارید هدیه را هدیه بدهی و الا که
هدیه گیرندگان بسیارند .
گفتم بدونی شنگین کلک هم توی صف ایستاده
خوش به حال شما که دوستان خوب به نماشگاه برو دارید

درود بر شما

قابل شما رو نداره اصلا
بله دوستان خوبی دارم البته خودم هم هرساله می رفتم اما امسال نشد

ستوده پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1391 ساعت 17:18 http://sootoodeh.blogsky.com/

مرسی از این اطلاعات کتابیت سینا جان .
اتفاقا من خیلی دلم میخواد برم نمایشگاه کتاب ولی کسی که من را نمیبره .
منم از داغ دلم چند روز پیش رفتم 35 هزار تومان کتاب خریدم اومدم .
از حالا میخوام مثل ایام گذشته که حقوق میرفتم میرفتم کتابفروشی همین کار را کنم .

آخی....
کتاب خیلی خیلی خوبه کار خوبی میکنین که بخشی از حقوقتون رو به کتاب اختصاص میدین

کوروش جمعه 22 اردیبهشت 1391 ساعت 15:48 http://www.korosh7042.com/

مانده گار ترین هدیه است کتاب
دوستی چنین را باید که ارج نهاد

بلی درست می فرمایید

دیوونه مهربون شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 01:54

سلام همولایتی
ولادت دردانه ی پیامبر زهرای اطهر بر شما مبارک

بسی ممنانمبر شما نیز هم

دیوونه مهربون شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 18:43

سلام همولایتی جان
مشکوک می زنی کجاییییی؟
نکنه تو هم میان ترم داری؟

سلام
میان ترم دارم اما یه چیز دیگه هم شده میگم براتون

pink یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 01:20

کسی به من کتاب هدیه نداد
فقط اقای همسر یه کتاب شعر بهم داد که شعراشو دوست نداشتم

آخی....
تو خرید کتاب شعر خیلی باید دقت کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد