بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

آخرین انار دنیا

یک زمانی  پسر پادشاهی بود که عاشق چهره ای شده بود که روی دیوار نقش می بست . چهره ای که ندیده بودش اما طرح دورش را روی دیوار دیده بود . کاخ پادشاهی را ترک می کند . لباس پادشاهی را می نهد و شال و کلاه می کند و سوار بر اسب ، دور دنیا را به دنبال آن عشق گمشده زیر پای می گذارد ولی صاحب تصویر را پیدا نمی کند تا مرهمی بر آرزویش باشد . عاقبت پیر و خمیده می شود و سر در پی می و باده می گذارد ولی آتش درونش هنوز نفس می کشد . روزی دختری به او می گوید : « با من بیا ... من همان معشوقه ات هستم ... همان که دنیا را برایش گشتی ... بیا و امشب را با من باش . »

غروب پادشاه عاشق پیشه خود را در آینه می بیند و می فهمد که عاشقی چه به روزش آورده . آن گاه است که جبر زمانه را می فهمد . شب به خانه ی معشوق می رسد . پیش از ورود به خانه از رنج پیری زانوانش می لرزند . تردید می کند به رفتن . شک می کند که داخل شود و تصویر حقیقی را ببیند یا به همان نقش توی ذهنش دلخوش باشد و با یادش زندگی کند . تا می خواهد درب خانه را بکوبد باز هم زانوانش می لرزند . تردید نمی کند . تصمیم می گیرد که بازگردد و با همان طرح دور توی ذهنش زندگی کند . باز هم توی خیال زندگی را پیش ببرد و مثل همان روزگار که عاشق آن تصویر بود زندگی سر کند . سر به کوه و دشت می گذارد و زاهد وار عمر می ساید . آخر می دانی معشوق فقط در خیال زیباست .

" آخرین انار دنیا / بختیار علی /ترجمه آرش سنجابی / نشر افراز"



بسیاری ‌از ‌منتقدان‌، آخرین ‌انار ‌دنیا‌ را ‌بهترین ‌و ‌کامل‌ترین ‌رمان ‌در ‌ادبیات ‌کُرد‌ می‌دانند.
فضای داستان در شهری جنگ زده ترسیم می شود، چیزی شبیه فیلم های آخرالزمانی.به اعتقاد برخی منتقدان بختیار علی در کتاب خود رنج های قومی را بیان می‌کند که سال ها در زیر شکنجه های حکومت بعث در عراق درد کشیدند و حتی بارها نفرت خود از صدام و حکومتش را بی پرده ابراز می کند.
آخرین ‌انار ‌تا‌کنون ‌به ‌زبان‌های‌ آلمانی‌، روسی‌، انگلیسی‌، عربی، یونانی‌، ترکی ‌و ‌اخیراً هم ‌اسپانیایی ‌برگردان ‌شده است.
دیوید لینچ درباره بختیار علی می
 گوید: «اگر بخواهم ده کتاب برتری را که خوانده‌ام نام ببرم، چهارتایش را بختیار علی نوشته است
شمس لنگرودی می گوید : هر چه خواندنی توی دستتان است بگذارید زمین و آخرین انار دنیا را بردارید.

نظرات 10 + ارسال نظر
زیتون (تغذیه اعصاب) چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 11:25 http://zatun.blogsky.com

نگین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 15:47 http://zem-zeme.blogsky.com

الان تو فکر اینم که چرا اینجا تغییر موضوع داده شده!

از س.ی.ا.س.ی نوشت ها خبری نیست سینا خان!

این روزا بیشتر کار فرهنگی میکنم.
اگه تو ف ی س بوک هستین.ادرس بدم تشریف بیارین

نگین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 15:48 http://zem-zeme.blogsky.com

متن جالبی داره..
دوست دارم بخونمش...
میذارم توی لیست کتابای تابستون..
مرسی

یک رمان کاملا بین المللی
البته قیمت کتابش گرونه

دیوونه مهربون چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 17:50

فونت سیستمم قد آمیب شده نیمیبینم چی می تایپم
مرا وسوسه نمودی در این بحران درسسی برم این انارو بخورم

همیشه با این سستمت درگیری...
یه روز رنگش می پره...یه روز فونتش...
انار بخوری ها !!!

نگین آلبالو چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 20:55

چه کتاب قشنگی

کلا با نشر افراز حال میکنم! :دی کتاباش تکن .
نشر افراز که اسمش میاد یادِ مجتبی میفتم :))))) همون که غرفه داشت تو نمایشگاه مشهد سال پیش و اون جریانات :))

امیدوارم امسال هم نشر افراز تو نمایشگاه باشه :| فردا دارم میرم کلی کتاب بخرم

ببین کی اومده
کتابش خیلی گرونه نگین. 14 هزار تومنه فکر کنم.
برو ببین میتونی با تخفیف بخری ش

نگین چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 22:19 http://zem-zeme.blogsky.com

نیستم..
اصولا تا جایی که یادم میاد سرجمع بخوام حساب کنم دو ماه بیشتر فیس بوک نبودم..
من و فیس بوک دو قطب مخالفیم...

ولی آدرستونو دارم تقریبا...

خب اشکال نداره...
میام ادرس جدید رو بهت میدم

نگین آلبالو چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 23:45

اگه مثل سال پیش باشه که عالیه . بن تخفیف که میگیریم هیچی تو خودِ انتشاراتی هم تخفیف جدا زده .
خلاصه که اگه نشر افراز باشه خیلی خوش به حالم میشه :دی

عموما تو نمایشگاه های استانی,انتشاراتی های خوب شرکت نمی کنن و یا اگه شرکت کنن همه ی کتاباشون رو نمیارن.
امیدورام تو مشهد اینطور نباشه وگرنه فکر کنم بتونی با 40 درصد تخفیف بخری

دیوونه مهربون پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 11:46

سلام الان تو کلاسم(مجازی)
اوستا داره میان ترم میگیره می پرسه میگه عربی رو معنی کنید منم هیچی نخوندم مسترسم گفتم بیام یه کم تو وبلاکا بچرخم درد دل کنم شاید استرسم پرید

سلام
یعنی وسط میان ترم اومدی وبلاگ تماشا کنی !!!!!!!!!!!

مهری حسینی پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 20:39 http://zanjereh.persianblog.ir

این کتاب را نخواندم اما شهر موسیقیدانهای سپید از همین نویسنده را خواندم . برایم جذابیت نداشت. کشش نداشت و به اجبار تمامش کردم. کتاب فلسفی بود و کمی سنگین می نمود. داستان اوجی نداشت که خواننده را دنبال خود بکشاند. نمی دانم ایشان (شمس لنگرودی) چطور این حرف را زده. در حالی که رمان های بسیار قوی تری از نویسندگان دیگر داریم که چنین تمجید نشده اند. مثل کتاب های عباس معروفی از جمله سمفونی مردگان. و یا بادبادک باز و هزار خورشید تابان از خالد حسینی ( نویسنده افغان) . یا شوهر آهو خانم از علی محمد افغانی و ...
اگر بتوانم تهیه کنم حتما اخرین انار را خواهم خواند.
شاد باشید و بدرود

نویسندگان ترک و کرد به مراتب از لحاظ بین المللی قوی تر از نویسندگان ایرانی هستن.زبان ترکی و کردی امروز در بین علاقه مندان به کتاب کاملا جا افتاده و از زبان فارسی خیلی بیشتر شناخته شده تره.ما امروز نویسنده ی فارسی زبان که در سطح بین المللی بنویسه نداریم.
من بشخصه نکته ی مثبتی در اقای معروفی نمی بینم و بیشتر معروفیت ایشون رو بخاطر مخالفتش با نظام میدونم
سمفونی مردگان رو خوندم انچنان کتاب تعریفی هم نبود و همش تکرار و تکرار و تکرار به همراه افسردگی کامل
خالد حسینی با رمان بادبادک باز کاملا معروف شده و این رمان خیلی کتاب خوبیه
شوهرآهو خانوم هم که مال زمان گروهبان دومی هیتلر هستش و به نوعی امروزی نیستبه شوخی
به نظر من اگه شمس لنگرودی چیزی هم نمی گفت بالاخره این کتاب فروش می رفت.حتی باتوجه به این که من شنیدم مترجم مجبور شده گاها جملاتی رو سانسور کنه و تغییر بده اما از بس که نثر کتاب قوی بوده و قدرت قلم بختیار علی زیاد که باز هم کتاب خوبی دراومده

نگین شنبه 20 آبان 1391 ساعت 23:04 http://zem-zeme.blogsky.com

شما هنوز اندر خَم ِ این اناری که!

به چیز دیگه هم می رسیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد