بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیابان را سراسر، مه گرفتست
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم در خون بیابان است
بیابان، خسته, لب بسته, نفس بشکسته
در هذیان گرم مه، عرق می ریزدش آهسته از هر بند
بیابان را سراسر مه گرفته است می گوید به خود، عابر
سگان قریه خاموشند
در شولای مه پنهان، به خانه می رسم گل کو نمی داند مرا ناگاه
در درگاه می بیند. به چشمش قطره
اشکی بر لبش لبخند، خواهند گفت :
بیابان را سراسر مه گرفته است…
با خود فکر می کردم که مه، گر
همچنان تا صبح می پایید مردان جسور از
خفیه گاه خود به دیدار عزیزان باز می گشتند

" احمد شاملو "
این شعر را با صدای شکوهمند محمد معتمدی و موسیقی آرش کامور ببینید.
لینک تصویری
musiceiranian.ir/34072-sarsar-meh.html

آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی...

دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی

ز ِ کدام باده ساقی به من خراب دادی

دل عالمی ز جا شد چو نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادی

همه کس نصیب خود را بَرَد از زکات حُسنت

به من فقیر و مسکین غم بی‌حساب دادی

همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت

همه را شراب دادی و مرا سراب دادی

ز لب شکر فروشت دل “ فیض ” خواست کامی

نه اجابتی نمودی نه مرا جواب دادی...

آواز : محمد معتمدی
غزل: حضرت علامه فیض کاشانی
آلبوم : گاهی سه گاهی
دانلود
پ ن : به این میگن یه آواز خوب.../

دلم دریاست

به پیش روی من، تا چشم یاری میکند دریاست!

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست!
در این ساحل
که من افتاده ام خاموش،
غمم دریا، دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست!
خروش موج، با من میکند نجواکه هرکس دل به دریا زد رهایی یافت!
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت!
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست!
ز پا این بند خونین برکنم نیست،
امید آنکه جان خسته ام را،
به آن نادیده ساحل افکنم نیست!

شعر:فریدون مشیری

خواننده: حامد نیک پی
دانلود

یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم

ز آن دو لب شیرین ات صد شور برانگیزم

گر قصد جفا داری،اینک من و اینک سر

ور راه وفا داری ،جان در قدمت ریزم

غزل : سعدی
خواننده:بامداد فلاحتی
آهنگساز:پدرام درخشانی
دانلود

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

اگر یک شب تو برگردی دوباره
به گیسویت می افشونُم ستاره
نمی دونی مگر ای نازنینُم
دلُم هر روز و شب مهر تو داره

ترانه سرا : سیاوش کسرایی
پی نوشت 1:گروه " پالت"در البوم " آقای بنفش"این شعر رو اجرا کردن.

پی نوشت 2 : درگذشت انسان مومن , متعهد و فرهیخته عرصه ی سیاست و حقوق, دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی رو تسلیت میگم.