عشق است بر آسمان پریدن صد پرده به هر نفس دریدن
اول نفس از نفس گسستن اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را مر دیده خویش را بدیدن
گفتم که دلا مبارکت باد در حلقه عاشقان رسیدن
ز آن سوی نظر نظاره کردن در کوچه سینهها دویدن
ای دل ز کجا رسید این دم ای دل ز کجاست این طپیدن
ای مرغ بگو زبان مرغان من دانم رمز تو شنیدن
دل گفت به کار خانه بودم تا خانه آب و گل پریدن
از خانه صنع می پریدم تا خانه صنع آفریدن
چون پای نماند می کشیدن دچون گویم صورت کشیدم
سالهاست فریاد زدیم که عاشورا، عزا نیست، عزت است و مکتب است، و باید در پس هر عزاداری ای، این عزت تجلی یابد و جوان ما بفهمد که این عزا برای چیست؟ گریه برای کیست؟ برای حسین(ع) است یا برای خودمان؟
بگذریم که نیافت و عزا، عزا شد و اشک و آه و ناله و گریه ...
و در همه مجالس آنچه از مکتب حسین(ع) دیدیم و شنیدیم، مکتب عزا بود. چه
رنج ها کشیدیم که این مکتب محل درس انسان عزتمند باشد. محل درس انسانست
انسان در همه تاریخ و برای همه جهان. از خون دل های شریعتی بزرگ بگیرید تا
رنج های تک تک متفکران و اندیشمندان و نویسندگانی که دهه ها فریاد زدند به
جای این همه اقامه عزا برای حسین(ع)، به اقامه عدل برسید. به جای این همه
فریاد و صوت عزا، در کنارش به فریاد سیرت انسانیت بپردازید و به جای این
همه مجلس برای ترویج روضه، اندکی به فکر ترسیم رازهای و رمزهای عاشورا
برسید..... چه شد آن همه فریادهای دغدغه مندان دیروز. هیچ.
امروز به کجا
رسیدیم؟ به تولید انواع سبک های خواندن! به این همه تحریف که در جامعه موج
می زند! به درس هایی که از حسین(ع) نیاموختیم و عمل نکردیم! به ترویج مدام
خرافات در جامعه که هر روز به نامی و علمی برپاست!
هر روز بازی تازه
ای که یگانگی دیروزمان را به سخره می گیرد. هر روز ریشه های انحرافی که
بیشتر می شود. تا امروز که می شنوم به جای عزای قمری می خواهند عزای شمسی
به پا کنند! که چه شود؟ و مگر در این همه عزایی که شهر را فرا گرفته، بس
نیست؟ در این همه عزا مگر درسی، فکری، فرهنگی و فهمی عمیق از عاشورا و امام
عدالت و انسانیت، ترویج می شود که حالا باید به بازتولید عزایی دیگر
برسیم؟!
عجبا که این همه تاختن به فرهنگ اصیل گذشته ما، یگانگی مان را نشانه گرفته است. بهراسید که هیهات منا الذله...
وی افزود: می خواهم با احمدی نژاد رییس جمهوری ایران ازدواج کنم. احمدی نژاد چیز کمی نیست، او یک نوآور و مبدع در عصر ما است. او هولوکاست را نفی کرده و به فکر استفاده از انرژی هسته ای است. وی اپوزیسیون را خاموش و آمریکا را تهدید می کند.
این نویسنده ایتالیایی، گفت: البته او به زنان اجازه نمی دهد تا حجاب خود را بردارند، اما این به هیچ وجه یک مساله نیست. چرا زنان ایرانی آنقدر علاقه دارند تبدیل به زنان غربی شوند؟
شاید آنها دوست دارند تبدیل به مدیرانی شوند که زندگی خود را از شرکتی به شرکت دیگرگذرانده و خود را به خاطر سفرهای متعدد به خارج از کشور غیر جذاب می کنند.
وی افزود: برخی ها عقیده دارند که رهایی از قید و بندها تنها به مشکلات آنها می افزاید،اما این افراد آنقدر صادق نیستند تا این موضوع را اذعان کنند.
وی گفت: من هیچ گرایش سیاسی به چپ و راست ندارم، ولی به نظر من رییس جمهوری ایران واقعا تنها فردی است که رفتار او فراتر از نظم سیاسی حاکم برجهان است .
کتاب ۸۱ صفحه ای “یک روزی یک رییس جمهوری بود” در کتابفروشی های سراسر ایتالیابه قیمت ۹ یورو عرضه شده است.
پ ن : ! ! !
من تمام کارنامه ها و جزوه های درسی او را ورق زده
ام.همه ی نمره هایش 20 است.آدم وقتی می بیند ,
کیف می کند.وقتی جزوه ها را ورق می زدم ، فکر می کردم که ان ها را
استاد خطاطی کشور پاک نویس کرده است.در دانشگاه ، مهندس مهدی بازرگان
استاد او بود.دیدم که مصطفی در درس ایشان نمره ی 21 گرفته است.آن موقع ها غائله ای
به پا شد که : " چرا نمره ی 21 و مگر از نمره ی 20 بیشتر هم داریم؟ "
مهندس مهدی بازرگان به همه گفت: " برای چنین دانشجویی ، نمره ی من همین است.
"
برگه ها را می گردم تامطلب دیگری در همین مورد پیدا کنم.
" آری ! مهندس بازرگان خیلی سختگیر بود.به کسی نمره ی بیشتر از 15 یا 16 نمی
داد، ولی به مصطفی نمره ی 21 داد. "
باز هم جستجو می کنم.
" یکی از استادها به او نمره ی 21 داد.نوشته ها و جزوه های او در همان
درس-ترمودینامیک-به صورت کتاب درسی شد.جزوه اش،هم از نظر درسی و هم از
نظر هنری زیبا بود.تمام طرح های مهندسی را نقاشی کرده بود...."