«طبیعت کار خودش را می کند؛ چه
ما باشیم چه نباشیم و شاید اگر ما نباشیم، بهتر کارش را انجام دهد... . ما
هم خانه تکانی می کنیم؛ لباس نو می خریم؛ هفت سین می چینیم؛ دید و بازدید
می رویم و سفر و... اما همان که سال ها و سال های قبل بوده ایم، می مانیم.
طبق عادت، مراسمی را انجام می دهیم و به عادت های خود افتخار می کنیم؛
دلمان خوش است که وارث فرهنگی چندهزار ساله ایم. اما کجاست اثرات این فرهنگ
چندهزار ساله در حال و احوال یا پندار و گفتار و کردار ما؟
من که هیچ
وقت با تحویل سال، حالم متحول نشده. چون شاید سالم تحویل نشده. خیلی از ما
سال هاست، سالمان تحویل نشده. با ورق زدن تقویم که حال کسی خوب نمی شود.
خودمان هم که اگر گاهی ورق بخوریم، به عقب ورق می خوریم؛ آن وقت نگرانی
اصلی مان می-شود گرانی آجیل، نه ارزانی خودمان.
گُر و گُر برای بهار
مقاله و شعر می نویسیم و فکر می کنیم در آستانه بهار باید حرف خوب زد، نه
حرف راست؛ مثل وقتی که علیه شعار دادن، شعار می دهیم... .
اما طبیعت
کاری به ما ندارد؛ کار خودش را می کند، اما بهار می شود و ما فقط طبق یک
عادت، بهار را به هم تبریک می گوییم ولی سال هاست زمستان را زندگی می
کنیم.»
"بخشی از یادداشت افشین یداللهی -کتاب هفته ,نگاه پنجشنبه - شماره 44 "
◄ کنستانتین دیمیترویچ, آیا تو حاضری واسه ی عشقت بمیری؟
● آره , ولی نه برای زن همسایه ام.به نظرم یه عشق ناپاک عشق نیست.
تحسین کردن همسر یه مرد دیگه کار پسندیده ایه ,ولی اگه یه جور حس شهوانی باشه فقط واسه ساکت کردن ذات حریص آدم هستش.یه جور طمع کردنه و سواستفاده از نعمتی که بهمون داده شده.
پس ما باید کسی رو انتخاب کنیم که باهاش انسانیتمون رو تکمیل کنیم در غیر این صورت فرقی با گاوها نداریم.
" Anna karenina (2012) - Director:Joe wright"
پ ن : دو سه روز پیش این فیلم رو دیدم.