دوران تحصیل هر فردی یکی از مهمترین و پرخاطره ترین بخش زندگی اون فرد رو تشکیل می ده.در دوره ی دبیرستان دبیران خوبی داشتیم که همشون از سطح تحصیلات بالایی هم برخوردار بودن هرچند اصولا در نظام اموزشی ما در مغزها چیزی کاشته نمیشه که بکار بیاد.بگذریم....مهمتر از اینکه با بچه ها خیلی راحت بودن و یه جور دوستی بین چندتا از دبیرا و بچه ها برقرار بود.خصوصا دبیر ادبیات و فیزیک که خیلی خیلی دوستشون داشتیم و همیشه اگه قرار بود اردویی از طرف مدرسه بریم این دو نفر هم رو با خودمون می بردیم.مدیر خیلی خوبی هم داشتیم.آدمی بود با چشمانی نافذ ! ازون کسائیکه با یه نگاه خیلی چیزا رو به ما می فهموند و اون نگاهش بدتر بود از هرچی حرف زدن.وضعیت و شکل ظاهری مدرسه مون اصلا خوب نبود.کلاسامون شبیه انبار مهمات بود.بطوریکه اگه کسی از مدرسه بودن اونجا اطلاع نداشت حتما فکر می کرد که وارد یکی از پادگان ها شده.دبیر ریاضی خیلی آدم مهربونی بود طوریکه هر وقت یکی از بچه ها سوال سخت ریاضی رو حل می کرد خیلی خیلی خوشحال میشد ودست نوازش بر سر اون دانش آموز می کشید و می گفت:آفرین پسر حالا بمن بگو اینو چطوری حل کردی؟.دبیر شیمی مون شخصیت جالبی داشت هیچ وقت نمی خندید ولی آدم خوش قلب و با انصافی بود.هرچند یه بار تو آزمایشگاه آب مقطر رو قورت داده بود و اونجا بود که ما خنده ش رو دیدیم..بنده ی خدا بعد از سالها تونست بود یه رنو بخره ....
...اما از اونجایی که اصلا رانندگیش خوب نبود همش به در و دیوار می کوبوند تو جاده هم دودستی فرمون رو می گرفت انگار که پشت کامیون نشسته !.از یه دروازه 5 متری نمی تونست عبور کنه یه بار هم ماشینش افتاده بود تو یه گودال بزرگ که بچه ها تونستن با تلاش بسیار ماشین رو از گودال در بیارن البته قبلش نفری 2 نمره بابت اینکار به عنوان حق العمل درخواست کرده بودن.دبیر ورزش مون آدم بی خیالی بود .این آقا از طرف آموزش و پرورش به عنوان سرپرست تیم دانش آموزی برای مسابقات تکواندو ی آموزشگاه های استان انتخاب شده بود.وقت ناهار که رسید حضرتش از ما سوال کرد بچه ها ساندویچ مرغ می خواین براتون بگیرم یا همبرگر ؟!هرکدوم از ما یه چیزی گفتیم.سر آخراین سرپرست محترم با دو ساعت تاخیر و درحالیکه شیفت عصر مسابقات شروع شده بود و همه ی تیم ها ناهارشون رو خورده بودن و ما فقط داشتیم به اونا نگاه می کردیم و در حسرت غذا بودیم برگشت اونم با ساندویچ مغز !گفتیم خب حالا اشکال نداره به جهنم همین مغز رو می خوریم ولی خب آقا شما چرا اینقدر دیر کردین؟گفت: بچه ها خونم همین نزدیکی هاست با خودم گفتم حالا که اومدم بیرون برم ناهار خودم رو هم بخورم و بعد بیام !با خودم گفتم بابا ای ول حالا خونه که بودی یه چرت هم می زدی دیگه !
تــــــقدیــــــم بـــه "دیـــوونـــه ی مــهربـــون" و "ستـــــوده"
معلم ,چه سری در این کار توست
ستایش, همیشه سزاوار توست
جهانی زنور تو تابنده شد
دل مرده برنا و سرزنده شد
کلید در علم و دانش تویی
خدا را به حق, در ستایش تویی
تو همچون چراغی برای همه
که دارد زتو تیرگی واهمه
فروزانترین اختری تابناک
که گیرد زتو روشنی جان پاک
علی خود به تایید تو گفته است
نگر چون به نامت گهر سفته است
که من عبد اویم به هر انجمن
کسی گر بیاموزدم یک سخن
زمانه به سعی تو آباد شد
دل دردمندان زتو شاد شد
طبیبی به درد دل ریش ما
مقدس ترینی تو در کیش ما
تو چون بلبلی و کلامت قفس
نگیرد تو را فصل خواندن نفس
لبت را پر زا خنده دیدن خوشست
کنارت چو گل, آرمیدن خوشست
تو چشم چراغی به دنیای ما
فروزان زنام تو, شب های ما
خلیلی در آتشگه درد خویش
گل آتش آری ره آورد خویش
چو شاهین فکرت شکاری شود
جهالت چو ماری فراری شود
تو اسطوره رنج گنج آوری
به ناباوران درد رنج آوریشش
صدای تو بانگ رهایی ماست
چراغ شب بی نوایی ماست
زمین و زمان از تو نورانی است
دعاگوی جان تو ریحانی است
مرتضی ریحانی(خمام-گیلان)
چه خوب به فکر روز معلم بودی
من که برای فردا میخاستم مطلب بذارم
معلومه ارادت شما به معلما بیشتر است
معلم شمع جان افروزی است که هرگز خاموش نمی شود مگر با جان دادن
دستت درد نکنه
مثل اینکه مشغله دست از سرت ورداشت
شما فردا یکی از شعرای خودت رو بزار
نه خداییش میرم تا چند روز دیگه میام
سلام
دووست عزیز ما احمدی نژاد رو جدا از مشایی میدوونیم
امرووز احمدی نژاد مشخص میکنه با رهبر مشکل داره یا نه!
لطفا اخبار رو چیگیری کنید
سلام
با همه ی احترام شما اشتباه می کنید آقای احمدی نزاد و مشائی به هیچ وجه نمی توننن از هم جدا بشن.خودآقای احمدی نزاد و مشائی اعلام کردن که نظراتشون مشابه یکدیگره و آقای مشائیی هم بارها بر اینکه نکته تاکید کرده که همیشه با توجه به اعنقادان احمدی نژاد صحبت کرده
و باز هم سلام
من میگم چطوره به جای پیش داوری بموونیم چند رووز آینده وضعیت مشخص بشه...
نظر شما چیه دووست عزیز؟
پیش داوری در چه مورد؟درموردی که واضحه؟
خود شخص حی و زنده هست میگه نظر من و مشائی یکیه
این مجلس جرات سوال از احمدی نزاد رو نداره و نخواهد داشت.اصلا ایشون مجلس رو قبول نداره
خب ولی باشه منتظر می مونم
چه ها که این زحمتکشان عرصه ی فرهنگ آموختیم




اگر چه اینان را نیز به غم دچار کردند
یادشان را همیشه جاوید داشت.
بویژه انانی که چند سالی است هنوز نمیدانیم که چه می خواستند که اینگونه
پاداش می بینند
چه رویائی است در هستن کنارم باشی و در نیستنم . تو باشی
درود و ....
نظری زیبا و دلنشین بود
احمدی نژاد تو بیمارستان بستری شده که مبادا فردا که مهلتش تموم میشه استیضاح شه..............
حالا کی گفته میخواد استیضاح بشه
وارد دنیای مردگان شوید.به روزم با سیاحت اهورایی
تو هرصنفی خوب و بد پیدا می شه.
موافقم
سلام داداش سینا
خوبی؟ خوش میگذره؟
یادش بخیر دوران خوبی بود
منم به تمام معلمین عزیز تبریک می گم
مواظب خودت باش
سلام
ممنونم
هر انسانی دو آموزنده دارد یکی روزگار و دیگری آموزگار
اولی به بهای زندگیت
دومی به بهای زندگیش
روز معلم گرامی باد
آفرین مژگان روشنفکر فیلسوف مآب
سلام سینای عزیز.

.

ممنون داداش که این همه من را شرمنده کردی .
واقعا نمیدونم چی بگم به خاطر این همه لطفی که داری .
به داشتن دوستانی مثل شما افتخار میکنم
سلام خانوم معلم
وظیفه بود فقط همین
سلامودرود به شما دوست عزیز
دوره دبستان برای من یکی از بهترین دورانه زندگیم بود
البته دبیرستان هم خاطرات خوب خودشو داشت
الانم که دوران دانشجویی...
ولی به نظر من هیچ کدوم از این دوره ها به پای دوره دبستان نمیرسه
امروز رفتم به مدرسه دوران دبستانم درسته خیلی چیزاش تغییر کرده بود ولی منو به یاد خاطراتی که اونجا بادوستام گذرونده بودم انداخت.....
سلام
یه مدت نبودی...
تبریک گفته بودی بهم همولایتی یا نه؟؟؟
یادم نمیاد اصلا
ای بابا این مطالبو یه جا بزن ادامه مطلب سخته رفتنش
موفق باشی راستی نمایشگاه کتاب تهران رفتی؟
من که با بحران وقت مواجهم
تازه کتابخونه مونم جای یه ردیف کتابا دو ردیفی شدن والده بدجور تهدید کرده !!!
سلام
احتمالا میرم.
به ادامه مطلب رفتی؟جون همشهری راستش رو بگو.
تــــــــــــبـــــــریک
نه هنوز که شروع نشده
این که خیلی خوبه هرچه تعداد کتابا زیادتر بشه بهتره
سلام
یاد استاد و روز معلم گرامی .
سلام
بهترین دوران بودن برای من اون روزا....بعضی وقتا که میبینم تموم شده دلم خیلی می گیره
آخی...
دندان فرو بردن در میوه ی ممنوع است آزادی
گشودنِ دروازه ی قدیمی متروک و
دست های زندانی :
آن سنگ تکه نانی ست
آن کاغذ های سفید،مرغان ِ دریایی
آن برگ ها ، پرندگان
انگشتانت پرندگان اند:
همه چیزی به پرواز در می آید!
سلام دوست عزیز
متاسفانه تمام که نه اما اکثر مدارس ایران به صورت انبار شدن مخصوصا الان که شبیه انبار باروت شدن هر آن امکان انفجار هست
خوب مینویسی
راستی انفرادی 0098 به روز شد
سلام
شاید
میام
کار و کاسبی چطوره؟
خدا رو شکر
وارد دنیای مردگان شوید.به روزم با سیاحت اهورایی
سلام
چه خوب! امروز هر جا رفتم فقط خاطره بود! حرفای خودشون بود... درد جامعه نبود... مطلب طنز تکراریم نبود!
هر از گاهی این تنوعا قشنگه
سلام
چه خوب
با نوشته ای از خودم به روزم
تشریف بیارین
میام
اومدم
فیلتر بودی
بابا گرفتی ما رو؟؟؟؟؟ فیلسوف تویی آقا سینا از بس درس می خونی این روزا
راستی به نظرت این یارو رو که کشتن خود بن لادن بوده؟؟؟
برو...
من که فکر می کنم بن لادن خیلی وقت پیش مرده
آقا ما یه نظر گذاشته بودیم.حالا نیست.گم شده.کی رو باید ببینم؟کجا رو باید امضا کنم؟کدوم طبقه باید برم؟چرا به کار من رسیدگی نمی شه؟چرا دیگه نمیای به من سر بزنی و صله ی رحم به جا بیاری؟چرا؟
همینجاست اینجا نظر گم نمیشه هیج جا هم لازم نیست بری
دلم برای راحتی مدرسه تنگ شده
یعنی اونقده راحت بود
درود بر شما
من نیز پیشاپیش روز معلم را به شما و همه معلمان خوب
کشورمان تبریک می گویم .ممنون از خاطرات زیبات مخصوصا
اون ساندویچ مغز. راستی آقا تکلیف مارا روشن کنید بالاخره
شما سینایی یا مرتضی ؟
درود بر شما باد
آها مرتضی ریحانی رو میگین ! اون شاعره اون شعری بود که گذاشتم
خواهش می کنم
من سینا هستم دیگه