بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

دلار

یادم میاد آقای بهمنی مصاحبه ای انجام داده بودند و در انجا گفته بودند که:
دلار نخرید ضرر می کنید.
حالا ما به عینیت دیدیم.عرضم به حضور شما دیگه بر همگان مشخص شده که دولت عمدا قیمت ارز رو برده بالا.همه چیز دست خود دولت و به نوع سیاست گذاری دولت بستگی داره.هیچ کسی به جز خود آقای احمدی نژاد و نزدیکانش اطلاع ندارن که دقیقا ایشون میخواد چه برنامه ای پیاده کنه.قیمت ارز که عملا عرضی رشد کرده و کاملا آزاد شده.باید ببینیم که آیا ایشون در ذهنشون پرداخت یارانه ارزی هست یا نه ؟!در هر صورت پرواضح است که تولید کنندگان وبرخی از اقشار جامعه چون بیماران بیشترین ضرر رو از افزایش قیمت ارز می بینن و به راستی زندگی براشون سخت میشه.
شرایط فعلی ورود مقتدارنه مجلس رو می طلبید که متاسفانه چنین چیزی اصلا ما نداریم ! پارلمان ما فعلا میخواد وزیر ورزش رو استیضاح کنه !


ملا محمد صدر شیرازی ,صدر المتالهین

ای برادر! خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود،و به قدر نخ پیرزنان دوزنده ،باریک می شود و به قدر دل امیدواران گرم می شود... پدر می شود یتیمان را و مادر، برادر می شود محتاجان برادری را ،همسر می شود بی همسر ماندگان را. عقیمان را طفل می شود، ناامیدان را امید می شود، راه می شود گمگشتگان را ، نور می شود در تاریکی ماندگان را ، رزمندگان را شمشیر می شود، پیران را عصا می شود، عشق می شود. محتاجان به عشق را ...

خداوند همه چیز می شود همه کس را- به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.
ای مسلمانان ! ای پیروان آقای ما علی !
 بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
 و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
 و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار...
 و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها
...

چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند،و بر بند تاب،با کودکان شما تاب می خورد،و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند...
 مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود
که به شیطان پناه می برید؟
که در عشق یافت نمی شود
که به نفرت پناه می برید؟
که در سلامت یافت نمی شود
که به خلاف پناه می برید؟
ای برادرها؟خواهرها ! قلبهایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید
زیرا که عشق، چون عقاب است.بالا می پرد و دور ، بی اعتنا به حقیران در روح.

● ●
ملا شمسای ساده دل ، خندان می گفت: « فاطمه بانو ! روزگاری دراز به این همسر دانشمندت می گفتم: « ملا جان ! سخن گفتن به زبان ساده را یاد بگیر تا بتوانی با مردم کوی و برزن سخن بگویی ، ایشان را هدایت کنی و به دردهای معنویشان که عوارض مخرب مادی هم دارد برسی»قبول نمی کرد، به عقل و ادراک بنده ی حقیر می خندید و می گفت : « خداوند پیچیده است و آن قدر که تو می خواهی ساده اش کنی ، ساده نمی شود.خداوند بزرگ است و آن قدر که تو می خواهی کوچکش کنی که از معبر یک سوزن بگذرد، کوچک نمی شود.پس من با هوشمندان پارسا در باب خدا می گویم تو با جاهلان کوچه و بازار بگو ! ».حال ، ملاحظه بفرمایید فاطمه بانو ! با این موعظه ها که می کند و «روضه ها» که می خواند، کسب ما ساده دلان ساده گوی را از رونق انداخته است...نگاه کنید ! اینطور که او ، با ان صدای دلنشین و صوت داوودی اش می گوید که خداوند ، شب ها ،  در کوچه های خلوت با تو آواز می خواند ، خب دیگر کسی که پای منبر بنده نمی آید ؛ چرا که بنده ، هرقدر هم خداوند قادر قاهر رحمان رحیم را ساده کنم ، نمی توانم – یعنی جرات ندارم-ان قدر ساده کنم که ملا می کند...
مگر تقسیم نکردیم ملا؟ مگر متکلمان و حکما را به تو واگذار نکردیم و مردم کوی و بازار را به ملا شمسای گیلانی ؟ مگر حوزه و مدرسه را تو برنداشتی مسجد را من؟حالا چرا زیر قول و قرارت زده یی و در معبر عام هم داد سخن می دهی؟ بله ؟»
ملاصدرا خندان جواب می داد : « آخر ، تو نکه شان نداشتی ملا ! ما واگذاشتیم شان به تو ، تو واگذاشتی شان به خدا ! اگر حرف حساب می زدی ، پای منبرت می ماندند ، و تو را هرگز ترک نمی کردندتا مرا کشف کنند.گناه من در این میان چیست که حال ، بار تو را هم می کشیم و شده ییم ملا شمسای صدرای گیلانی شیرازی؟»
- هاه ! آقایت را باش بانو! خیال می کند ما چشم مان به آن یک لقمه نان است ! به کوری چشم دشمنان اسلام ، « ما را کنج دنجی و نان جوینی بس ! چون ترک جهان کردیم مالک همه جهان شدیم».
● ●
زاهدی گفت: « جسارت است در پیشگاه مرشد کامل [شاه عباس صفوی]؛ اما نکته یی ست که ناگفته ماندنش به زیان دین است و به زیان حامی بزرگ دین؛ شاه کبیر ! این ملّا محمد صدر ، پاک چشم نیست.نامحرمان را نگاه می کند ؛ چنانکه یکی از دختران حقیر که تمام در حجاب است و جز دو دیده چیزی در معرض دید ندارد ، گواهی خواهد داد که این ملا ، در بازار طلافروشان ، جمله یی در مدح چشمان ائ گفته است.»
- به خویش نبوده ام اگر چنین کردم.خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد.
در نظر پاک ، بی نظری هست.ما در رخ خوبان جهان ، خوبی حق می بینیم.ما هرگز دست به ناپاک نیالوده ایم و دل به ناپاک نسپرده ایم.اصفهان شما چیزی از شیراز ما کم ندارد که حافظ ، در ستایش آن گفته است:
شهری ست پر کرشمه و خوبان ز شش جهت...
- زبان حافظ ، زبان کنایت است.
- نگاه ما هم نگاه اشارت است.
-حافظ چنانکه همه می دانند ، قرآن کریم را یکسره از بر بوده است.
- البته نه آنگونه که بنده ی حقیر ، ملّامحمد صدر؛از برم. بنده بر یک آیه ی مبارک قرآن تفسیر نوشته ام به اندازه ی تمام دیوان حافظ. اگر حکمت و کلام را ، اهل دل ، به قدر غزل نمی خواهند ، این گناه ملّا محمد صدر نیست، گناه اهل دل است- پدر جان !

 مردی در تبعید ابدی(براساس زندگی ملاصدرا) / نادر ابراهیمی

روز بزرگداشت عارف و فقیه مسلمان حضرت مولانا جلال الدین محمد

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست  بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
 کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
 آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
 وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر کی هست ز خوبی قراضه‌هاست
 آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا
 من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم
 دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود
 آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
 شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او  
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول  
آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
 کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
 گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
 کی آن عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز
 از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
 رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار
 دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست
 وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف  
زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق
  من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست

رزیتا خاتون

رزیتا خاتون
نویسنده:سید مهدی شجاعی
انتشارات: کتاب نیستان
●●●

بخش هایی ازین کتاب:
رزیتا خاتون و طرح مبارزه با فساد
آیا شما برنامه ای برای ریشه کن کردن فساد و فحشاء در جامعه دارید؟
رزیتا خاتون : ببینید ! فساد و فحشا فی نفسه بد نیست منتها متاسفانه اسمش بد در رفته . ما اصولا با محتوای فساد که مخالف نیستیم.با اسمش مخالفیم.مثل خیلی از تحولات دیگری که در زمینه تغییر نام واقع شد باید در این زمینه هم تجدید نظر بشود.همین بهره را شما در نظر بگیرید.ببینید در سابق چقدر این بهره حرام بود ولی از وقتی به کارمزد تغییر نام داد واقعا چقدر فرق کرد. الان نه تنها حرام نیست ، چه بسا استحباب هم داشته باشد.یا مثلا فرض کنید : " رقص".اذعان دارید که واقعا چه کار زشتی است ولی وقتی تبدیل به " حرکات موزون " می شود اصلا ماهیتش فرق می کند و همه علاقه مند می شوند آن را تماشا کنندیا مثلا همین تندیس خودمان.تا وقتی اسمش " مجسمه " بود ، حرام بود و حتی سر از شرک و بت پرستی در می آورد.الان نه تنها حرام نیست که اسباب تقرب هم هست.
یا همین ماءالشعیر ، ببینید سابق چه اسم بدی داشت.حتی همین عرق سگی را اگر ما همان اوایل تبدیل به " العرق الکلبی " کرده بودیم، واقعا الاان مشکل نداشتیم. یا اگر یک شهر مدرنی می ساختیم که ...حالا از بحث منحرف می شویم ،عرضم این است که ما اصولا مشکل اسم داریم.این فرهنگستان می نمی فهمم چه کار دارد میکند.این همه سالیک اسم خوب جای فساد و فحشاء نتوانستند بگذارند.خب الان ما دانشگاه آزاد اسلامی داریم.همین قدر که اسمش اسلامی است برای ما کفایت میکند.مگر ما چقدر توقع می توانیم داشته باشیم.در روایت آمده است که لا اکره فی الدین.شاید هم در قرآن.یادم نیست جلد چندم.به هر حال نباید روی دین پافشاری کرد.
شما یادتان نمی آید ،این خیابان پهلوی واقعا مرکز فساد بود ولی حالا با تغییر اسم همه چی فرق کرده.من خواهشم این است که کورکورانه با همه چیز مخالفت نکنید.سعی کنید با تغییر نام چیزهای زشت ، آنها را تبدیل به احسن کنید.
گفته می شود که شما دستی هم در تحقیق و تالیف دارید.اگر ممکن است در این مورد توضیح بفرمائید.
رزیتا خاتون :این حجم از کار اجرایی واقعا فرصت انجام کارهای پیش پا افتاده ای مثل تحقیق و تالیف را به آدم نمی دهد.من در حال حاضر بیشتر وقتم را صرف پر کردن اوقات فراغتم می کنم. چون اوقات فراغت یک مشکل جدی است.البته ما کسانی را داریم که این کارهای تحقیق و تتبع را انجام می دهند و بنام ما منتشر می کنند.همان کسانی که پیامهای ما را هم می نویسند و سخنرانیهای ما را هم تنظیم می کنند.
فکر میکنم این مقدار فعالیت علمی و تحقیقی برای ایجاد شان فرهنگی کفایت میکند.
یک از نمایندگان مجلس ، اخیرا بقیه نمایندگان را دعوت به یک دقیقه سکوت کرده بود که مورد اعرتاض واقع شد.نظر شما در ان باره چیست؟
رزیتا خاتون :یک دقیقه سکوت ، واقعا ابتدایی و بچه گانه است.من معتقدم این سکوت باید ممتد و مستمر و فراگیر بشود.این فقط یک شروع ناشیانه است.
ببخشید ، متوجه منظور شما...
رزیتا خاتون   : ببینید ! ممتد و مستمر یعنی اینکه به یک دقیقه اکتفا نشود ، سرتاسر شبانه روز را پوشش دهد و فراگیر یعنی اینکه منحصر به نماینده های مجلس نشود ، عموم مردم را در بر گیرد.واقعا چه اشکالی دارد اگر همه مردم ، در تمام شبانه روز ساکت باشند ؟!

ایرانی بودن یا نبودن !

دکتر کریم مجتهدی ,چهره ماندگار فلسفه ایران در پاسخ به پرسش زیر فرمودند: چه کسی ایرانی است؟
پاسخ ایشان : انسان نمی‌تواند وطن خود را انتخاب کند. هویت ایرانی چیست؟ کسی ایرانی است که اراده می‌کند ایرانی بماند. ایرانی‌بودن اراده است ایرانی نمی‌تواند ایرانی نباشد. ضابطه ایرانی بودن این است که در شخص، اراده ایرانی بودن باشد و بخواهد ایرانی بماند، کارت ملی و شناسنامه نشانه ایرانی بودن نیست.
کمی فکر کنید...