چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست!
در این ساحل
که من افتاده ام
خاموش،
غمم دریا، دلم تنهاست
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست!خروش موج، با من میکند نجواکه هرکس دل به
دریا زد رهایی یافت!
که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت!
مرا آن دل که بر
دریا زنم نیست!
ز پا این بند خونین برکنم نیست،
امید آنکه جان خسته ام را،
به آن نادیده ساحل افکنم نیست!
شعر:فریدون مشیری
خواننده: حامد نیک پی
دانلود
وووااای سوک سوک
بالاخره موفق شدی
اووووووووووووووف استرس مرا فرا گرفته بود مبادا کسی در این چند ثانیه بسوک سوکه
هیییییییییییییی روزگاررررر
گفتی فریدون مشیری یاد کتابش افتادم که خاله زاده ربود و دیگه اصلا به روی خودش نمیاره که باید پس بده
من عاشق دو بیتی هاشم
این افتخار نصیبه خودته
چرا اینقده کتاب هات ربائیده میشه همولایتی.براشون محافظ بگیر
مگه دوبیتی هم داره؟
نظر سومم رو با کلی سوزو کداز نوشتم که سایت خوردش.
منم برا اعتراض به ااین حرکت سخیفش سکوت می کنم
این نظراتت نمی دونم چرا همش خورده میشه
آقا سینا چقدر بند آخر این شعر به لحاظ احساسی و حتی زبانی قویه:
مرا آن دل که بر دریا زنم نیست!
ز پا این بند خونین برکنم نیست،
امید آنکه جان خسته ام را،
به آن نادیده ساحل افکنم نیست!
خیلی وقته مشیری نخوندم، متهمه به اینکه شعرش زیادی ساده ست و دم دستی! اما با این همه کار از شاعرای بزرگ ایرانی و غیر ایرانی که خوندم ولی هنوزم اعتراف میکنم مشیری شعرش پر از تمام اون حسهای نابیه که باید توی شعر باشه...
خیلی بی انصافی میکنن بعضیا در حقش...
میرم که دانلود کنم! مرسی از انتخابت
نه بابا کی گفته..پشت سر ادمای موفق ازین حرفا میزنن
با شعرای مشیری میشه خیلی راحت ارتباط برقرر کرد
شاعر دوستی و انسانیت هستش
خواهش می کنم
از دریا خوشم میاد!
چون هرچی بهش بدی بهت پس وی دهد!
سیه چشمی به کار عشق استاد
یه من درس محبت یاد می داد
مرا از یاد برد اخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد!
خیلی عالی بود همولایتی