در دلم رازی نهان دارم / نمی دانم بگویم یا نگویم/ ترس از آن دارم اگر گویم بریزد آبرویم
نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم / عاشقم اما پریشانم
نمی دانم که رازم را زچشمانت بجویم یا نجویم / نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم
کن نگاهی در نگاهم/ یا بگو غرق گناهم / یا بگو در اشتباهم / عاشقی گم کرده راهم
نمی دانم که این ره را بپویم یا نپویم / وای از آن زلف و پریشان موی تو
می برد هوش از سرم جادوی تو / خود نمی دانی که هرجا بوی تو
می کشد هر دم دلم را سوی تو / نمی دانم که این زلف ختن بو را ببویم یا نبویم
نمی دانم که رازم را بگویم یا نگویم / در دلم رازی نهان دارم / نمی دانم بگویم یا نگویم
ترس از آن دارم اگر گویم بریزد آبرویم / دلبرا می خوردن از کام شما هست آرزویم
چکامه از : پرواز همای