" خانه ی دوست کجاست ؟" در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت :
" نرسیده به درخت ,
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است.
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ , سر بدر می آرد ,
پس به سمت گل تنهایی می پیچی ,
دو قدم مانده به گل ,
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد.
در صمیمیت سیال فضا , خش خشی می شنوی :
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا , جوجه بردارد از لانه ی نور
و از او می پرسی
خانه ی دوست کجاست."
با صدای مرحوم خسرو شکیبایی دانلود کنید
یک روز نمک ریز به زخم تنم ای دوست
یک روز بنه مرهم افسوس به زخمم
سلام و درود
از شما دوست گرامی دعوت میکنم از خلوتکده ام با نام "فرصت ناب کبوتر شدن" حاوی اشعار حقیر دیدن فرمایید.
روزگاری پر از تغزل برایتان ارزومندم
حتما دوست عزیز
آخ که صدای عمو خسرو و شعر نشانی سهراب
حالی داد عظیم این شبی به ما
قابلی نداشت
من واقعا این شعر و دوست دارم
ممنون
خواهش دارم