بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

احمد مطر

احمد مطر (متولد: ۱۹۵۶-بصره) از شاعران مشهور عراقی است و به خاطر شعرهای بسیار گزنده و طنز آمیز خویش در مورد سران عرب، مشهور می‌باشد.

مطلبی اساسی
همسرش را گفت : ساکت باش
و به فرزندش گفت : خفه شو
صدایتان پریشان می کند اندیشه ام را
یک کلمه هم به زبان نیاورید
می خواهم در باره ی آزادی بیان بنویسم

شعر پسندیده
برایمان شعری بنویس
که پیشوا را پریشان نکند
ـ ( . . . . . . . . . )
نه نقطه ؟!
چه کسی تو را به زیاده گویی بر انگیخت ؟!
ـ ( . . . . . . . )
هفت نقطه ؟!
هنوز شعرت غیر عادی است
ـ ( . . . . . )
پنج نقطه ؟!
عجب ! آیا تظاهر به خنگی می کنی ؟
ـ ( . )
یکی ؟!
باید نقطه را هم برداری ، حذفش کن
دازگویی و تکرار سودی ندارد
ـ ( )
احسنت
این نهایت مختصر و مفید بودن است
پژواک
از شدت درد
فریاد زدم : نه
لیک پژواک صدایم
از مرگ ترسید
پس به سویم برگشت : آری

اتهام
تنها در حرکت بودم
و با خود اندیشه ها و بیانم را می بردم
و صداهایی
که می شنیدم
چهره هایی پیرامونم را گرفتند
فرمانده شان به آنان گفت : ببریدش
پرسیدم : اتهامم چیست ؟
به من گفته شد :
تجمع مشکوک

نطقی تاریخی
امروز
موشی صحرایی دیدم
که از نظافت می گفت
و کثافت ها را تهدید به مجازات می کرد
و دور و برش مگس ها
کف می زدند
 


درگذشت خانم طاهره صفار زاده شاعر توانمند و پژوهشگر قرآنی را تسلیت عرض می نماییم.


طنز/ مراسم جشن تولد احمدی‌نژاد

نظرات 8 + ارسال نظر
دیوونه مهربون شنبه 15 آبان 1389 ساعت 15:26

چی نوشتی؟؟؟؟؟

دیوونه مهربون شنبه 15 آبان 1389 ساعت 15:26

تازه شم ماهی به اون نازی
بی ذوقید چه قده شما ها

Mr.Erfan شنبه 15 آبان 1389 ساعت 21:43 http://worldfun.blogsky.com

سلام
ایولا!!!
باحال بود!

فرزانه یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 00:59 http://www.archoekuchak.blogsky.com

خیلی باحال بود یکی از سبکهایی که من عاشقشم با اینکه بهم ارامش نمیده اما حس های دیگمو تحریک می کنه
خدا بیامرزدش اما من از صفارزاده خوشم نمی اومد

ابوذر اکبری یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 20:59 http://boghzebaroon.persianblog.ir

میخوام چشم بدوزی

به چیزی که هستم

به بُغضی که یک عمر

به یادت شکستم

میخواستم بدونی

چقدر بی قرارم

من از وقتی نیستی

به یادت می بارم

میخوام تا همیشه

گُل عشق بکارم

یه لبخندِ دائم

به سوغات بیارم

میخواستم بدونی

همه روح و جونی

الهی که یک عمر

سلامت بمونی ٢



اگه بد ندونی

بگم عاشقم من

رو قولای سابق

هنوز صادقم من

هنوزم می تونیم

نگو دیر و تلخه

اگه مـا بمونیم

بختِ بد می چرخه

به خوبی نظر کن

که زیبا تو هستی

به شوری که داری

نهانی یا هستی

میخوام در تو گم شم

یه مـا شیم دوباره

آسمون سیاهه

یه چشمک ستاره . . .

سعید محمدی دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 00:35

اومدم یه نظر توپ بزارم ولی پشیمون شدم .

سعید محمدی دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 00:40

ولی میزارم .
در مورد مطلب اساسی باید بگم در اینجا کاملا آزادی بیان رعایت شده است و حق هیچگونه اعتراض رو کسی نداره .
پژواک : شعرش کامل نبود اصلا معلوم نبود تو چه شرایطی گفته نه !!! آیا در حال شکنجه بوده یا ...
اتهام : ....
موش صحرایی : یه چیز خیلی ساده هست و مانند شعرای دیگه نیست .
شعر پسندیده هم برای من یکی که جالب نبود

ولی شعر پسندیده مفهوم خیلی زیادی داره

شبنم دوشنبه 17 آبان 1389 ساعت 13:51 http://sabouyeteshne.blogfa.com

با سلام .
اشعار بسیار جالبی بود. اسم احمد مطر رو شنیده بودم اما با آثارش آشنایی نداشتم به نظر من زیباترین و گزنده ترین شعر همون مطلب اساسی بود .
سپاسگذارم ازین که روز درگذشت بانو طاهره صفارزاده رو یاد آوری کردید .

درود بر شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد