سید حسن حسینی متولد 1335 محله سلسبیل تهران.لیسانس تغذیه فوق لیسانس و دکترای زبان و ادبیات فارسی.هم صدا با حلق اسماعیل / براده ها/ بیدل; سپهری و سبک هندی / گنجشک و جبرئیل و...از جمله آثار اویند.استاد دانشگاه الزهرا و آزاد اسلامی.یکی از موسسین حوزه هنر و اندیشه اسلامی در سال 58 .در فروردین 83 چهره بر نقاب خاک کشید
.
براعت استهلال تاجری مجلس تفسیر گذاشت ابتدا فاتحه بر قرآن خواند! سرقت
شاعری آینهای را دزید روی آیینهی مسروقه نوشت: بیدلی در همه احوال خدا با او بود! | ذوق شاعری خانه نداشت در خیابان خوابید شهرداری سر ذوق آمد و اقدامی کرد! جابجایی نانوائی ز قضا شاعر شد شاعری را غم نان کاسب کرد! طبق معمول شاعری پول نداشت ناصحانش گفتند:«لا اقل حال بده!» طبق معمول نداشت ! شاعری وارد دانشکده شد |
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم
سلام
ممنون که سر زدین / من از این شعر خیلی خوشم میاد
ولی متوجه ستون ها نشدم ببخشید
ستون ها یک سری اشعار کوتاه با معنای بلند هستن
معلومه ادم باسوادی بوده.
خوشم میاد میگردی یه ادمی رو معرفی میکنی که بیست و سی هم به فکرش نمیرسه.
البته این بیست و سی خبراش در مورد اونجایی که میسوزه. دنبال آب ریختنشه.
فعلا که ممه رو لولو برده
آدمای سالمی بودن... اون سلمان هراتی ...
نسلی که پاک بود
بطور حتم همینطوره.نسل پرفروغی بود
مرسی ببخشید که دیر شد. دسترسی به نت نداشتم.
امید دارویی است که شفا نمی دهد اما درد را قابل تسکین می کند.
خواهش می کنم.خوش آمدید
اگر تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست. او جانشین
تمام نداشتنی های من است. ( دکتر شریعتی)
بسیار زیبا
سلام به نظرم میاد فضای وبلاگ و نوشته هات عوض شده
بله همینطوره
نور امیدم هدیه ی زیبای خـدا
سلام دوست عزیز
باز هم ممنون از شما و همت تان در آشنا کردن ما با هنرمندان کشورمان
شعر انتهایی را قبلا جایی خوانده بودم و بسیار خوشم آمده بود اما نام شاعرش را نمی دانستم.
اشعار کوتاه هم عالی هستند و باز هم تشکر از شما
در پناه حق
بسیار بسیار ارادتمندیم