بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند/سید حسن حسینی

سید حسن حسینی متولد 1335 محله سلسبیل تهران.لیسانس تغذیه فوق لیسانس و دکترای زبان و ادبیات فارسی.هم صدا با حلق اسماعیل / براده ها/ بیدل; سپهری و سبک هندی / گنجشک و جبرئیل و...از جمله آثار اویند.استاد دانشگاه الزهرا و آزاد اسلامی.یکی از موسسین حوزه هنر و اندیشه اسلامی در سال 58 .در فروردین 83 چهره بر نقاب خاک کشید




.

طریقت نو
زاهدی نوبنیاد
راه و رسم عرفا پیشه گرفت
لنگ مرغی برداشت
و به آهنگ حزین آه کشید:
«مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک!»


براعت استهلال
تاجری
مجلس تفسیر گذاشت
ابتدا
فاتحه بر قرآن خواند!

سرقت
شاعری
آینه‌ای را دزید
روی آیینه‌ی مسروقه نوشت:
بیدلی در همه احوال خدا با او بود!
ذوق
شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد
و اقدامی کرد!

جابجایی
نانوائی ز قضا شاعر شد
شاعری را غم نان
کاسب کرد!

طبق معمول
شاعری پول نداشت
ناصحانش گفتند:«لا اقل حال بده
طبق معمول نداشت !

امانت

شاعری وارد دانشکده شد
دم در
ذوق خود را به «نگهبانی» داد!


شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم                                  ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم
نیست از هیچ طرف راه برون شد زشبم                     
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم  
از ازل ایل وتبارم همه عاشق بودند                         
سخت دلبسته ی این ایل وتبارم چه کنم
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام                
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم 
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است                  
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟ 
نظرات 8 + ارسال نظر
ونوس پنج‌شنبه 27 آبان 1389 ساعت 18:54 http://sadaf555.blogsky.com

سلام
ممنون که سر زدین / من از این شعر خیلی خوشم میاد
ولی متوجه ستون ها نشدم ببخشید

ستون ها یک سری اشعار کوتاه با معنای بلند هستن

آرمان جمعه 28 آبان 1389 ساعت 09:32 http://abdozdak.blogsky.com/

معلومه ادم باسوادی بوده.
خوشم میاد میگردی یه ادمی رو معرفی میکنی که بیست و سی هم به فکرش نمیرسه.
البته این بیست و سی خبراش در مورد اونجایی که میسوزه. دنبال آب ریختنشه.

فعلا که ممه رو لولو برده

حسام جمعه 28 آبان 1389 ساعت 11:31 http://www.notefalse.blogfa.com

آدمای سالمی بودن... اون سلمان هراتی ...
نسلی که پاک بود

بطور حتم همینطوره.نسل پرفروغی بود

مریم شنبه 29 آبان 1389 ساعت 18:02 http://omidbezendegi.blogsky.com

مرسی ببخشید که دیر شد. دسترسی به نت نداشتم.

امید دارویی است که شفا نمی دهد اما درد را قابل تسکین می کند.

خواهش می کنم.خوش آمدید

مریم شنبه 29 آبان 1389 ساعت 18:04 http://omidbezendegi.blogsky.com

اگر تنهاترین تنهایان شوم باز هم خدا هست. او جانشین

تمام نداشتنی های من است. ( دکتر شریعتی)

بسیار زیبا

فروردین یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 21:48 http://www.farvardins.blogsky.com

سلام به نظرم میاد فضای وبلاگ و نوشته هات عوض شده

بله همینطوره

ابوذر اکبری دوشنبه 1 آذر 1389 ساعت 18:28 http://boghzebaroon.persianblog.ir

نور امیدم هدیه ی زیبای خـدا

مهتاب سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 14:33

سلام دوست عزیز

باز هم ممنون از شما و همت تان در آشنا کردن ما با هنرمندان کشورمان

شعر انتهایی را قبلا جایی خوانده بودم و بسیار خوشم آمده بود اما نام شاعرش را نمی دانستم.

اشعار کوتاه هم عالی هستند و باز هم تشکر از شما

در پناه حق

بسیار بسیار ارادتمندیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد