چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد: تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد سزد که شاد زید جاودان و غم نخورد
رودکی در یک روستای رودک منطقه سغد خراسان (اینک واقع در ناحیه پنجکنت ایالت سغد جمهوری تاجیکستان) در سال ۸۵۸به دنیا آمد و در ناحیه ای نه چندان دور از زادگاهش مدفون شده است.میخائیل میخائیلویچ گراسیموف باستان شناس و انسان شناس روس گور اورا یافته و از روی بقایای استخوانهایش مجسمه اورا ساخته است. یاد و نام رودکی را باید هماره گرامی داشت چونکه وی یکی از عوامل مشترک میان پارسی زبانان در سراسر جهان است.رودکی در دوره ی سامانیان می زیست که بیش از هر خاندانی به احیای زبان و فرهنگ و سنت های ایرانیان همت گماشتند.کشورهای پارسی زبان در آسیای میانه و افغانستان به علاوه ایران همواره مراسمات مختلفی را برای گرامیداشت رودکی برگزار کرده اند و مجسمه های او در پایتخت های کشورهای های پارسی زبان نصب شده است.نکته مبهم در خصوص رودکی مربوط به عدم بینایی اوست.عده ای بر این عقیده اند که وی کور مادر زاد بوده است و عده ای نیز با توجه به برخی از اشعار وی این قضیه را رد می کنند از نابینا شدن او در اواخر عمر خبر می دهند.
گویند امیر نصر سامانی پس از شنیدن این ابیات به اقامت خود در شهر هرات پایان داد و همان دم رهسپار بخارا شد.
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همیآفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی
سلااااام!
اول شدم؟!
همه چیز به کنار... چه جای عجیبی به دنیا اومده جناب رودکی
سلامی چو بوی خوش آشنایی
تو همه ی مراحل زندگی اول باشی ان شاءا.....
جای بسی افتخار هستش اینکه انسان در مهد دانش و علم و فرزانگی یعنی خراسان بزرگ به دنیا بیاد
این طنز دانشگاه فوق العاده بود
سلام
خوبی شما؟
من عاشق این شعر رودکیم چون تجلی تاثیر گذاری شعر روی انسانه حتی اگه اون انسان صاحب قدرت باشه باز هم...
راستی اون دانشگاه خنده هم بامزه بود
ممنون
علیک سلام
قربون شما
بله شعر بسیار زیبایی هستش که توسط اساتید بنام آواز ایران هم خوانده شده.
شهرام شکیبا نویسنده طنازی هستش
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کس نسیمش بوی جوی مولیان آید همی :
(حافظ )
شاد زی با سیاه چشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی
من و آن ماهروی حور نژاد
نیکبخت آن کسی که داد و بخورد
شور بخت آنکه او نه خورد و نداد
شاد بوده ست از این جهان هرگز
هیچ کس تا از او نباشی شاد ؟!
داد دیده ست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه تا تو بینی داد؟!
(رودکی )
در منزل غم فگنده مفرش ماییم
وز آب دو چشم دل پر آتش ماییم
عالم چو ستم کند ستمکش ماییم
دست خوش روزگار ناخوش ماییم
من این شعر رو خیلی دوست دارم
زنده باد یاد پدر شعر ایران
زنده باد
سلام
منم با یکی دو روز تاخیر تبریک میگم تولد پدر شعر فارسی رو تبریک میگم
یادش به خیر سالیانی نه چندان دور و نه چندان نزدیک
درس رودکی و منوچهری رو تو یه کتاب طوسی رنگ داشتیم .هییییییییییی روزگار چه زود
البته به تصور من بعد از ۱۲۰۰۰۰ سال دیگه که از این دنیا رخت بربستم من هم به عنوان مادر شعر فارسی شناخته خواهم شد
ولی چون اهل تظاهر و ریا نیستم الان هنرم رو رو نمی کنم
اوستا نقاشیمون یادمون داده که هنرمند پس از مرگ شناخته می شه
راست میگی من خودم قول می دم شما رو به عنوان مادر شعر فارسی معرفی کنم.خدا اوستای نقاشیتم حفظ کنه
سلام
ببخشید با تاخیر اومدم
یادش گرامی باد
شعر زیبایی بود