من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت فریدون مشیری-دانلود با صدای مجتبی عسکری
اری ان روز از ستیغ کوه سرود فتح خواهیم خواند
چشم انتظار ان روز خواهیم بود سینا جان!
اگرچه گردش ایام به کام سیه دلانست
اما خورشید همیشه پشت ابر نخواهد ماند
روزی که رنگین کمان مهر بر روی این سرزمین چتر بگشاید
دستهای ایرانیان زنجیری از دوستی و محبت گرداگرد کره خاکی تشکیل خواهد داد
به امید ان روز
هی هی
گفتم مشیری یاد کتاب شعرش افتادم که خاله زاده
کش رفت دیگه هم انگار نه انگار
من کتابمو میخواااااام
انتظار نداری که من برات بگیرم
درود
.
از پیام و اظهار لطفتان سپاسگزارم/باز تشریف بیارید خوشحال خواهم شد.
.
با احترام
حتما همولایتی
مملکته باحالیه.../
سلام این مملکت همه چی را میخواد جمع کنه
نمیدونم میخواد چیکار کنه
کتابا کوئیلو را جمع کرد
اصلا ...
سبز باشی از همه چیز بهتره
گفتن کوئیلو انحراف اخلاقی داره و نوشته هاش باعث فساد میشه
و حتی اگر سر ما را هم از ریشه جدا کنید، باز ریشه مان در خاک می ماند...
نوشته شد!
سلام
آدرس وبلاگ من به تازگی عوض شد و نام اون هم به پایتخت عطش تغییر کرد .
این شعر یکی از زیباترین سروده های مرحوم مشیری هستش. روحش شاد
سلام
خدا رو شکر که شما دوباره اومدین
دوست دارم این کتابُ بخونم
کتاب بدی نبوده تا اینجایی که من خوندم
سلام سینا جان
شعر زیبایی بود ولی متاسفانه گوش نکردم وقت اجازه نمیده دانلودش کنم ولی سعی می کنم تهیش کنم
سلام
باشه عزیز