بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

نیستم

یه مدت نیستم.به امید خدا آپ بعدی 27 شهریور ماه خواهد بود.

نظرات 25 + ارسال نظر
Ali چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 16:50 http://mahdiemame.mihanblog.com/

منتظران ظهور امام زمان مهدی علیه السلام صلوات : اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَحْشُرْنا مَعَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُمْ اَجْمَعینْ

صلوات !

ziba چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 17:22 http://zibaaa.blogsky.com/

هر جا هستی و خواهی بود برقرار باشی سینا جان

موفق باشی

ممنون ازت شما هم همینطور

سرزمین عجایب چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 21:07 http://www.i2c.blogfa.com

هر کجا هستی خوش باشی

قربانت

گل مریم چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 21:55

باز که نیومده رفتی آقا سینا!

زودی میام البته اگه سالم از اونجایی که میرم برگردم

ونوس چهارشنبه 16 شهریور 1390 ساعت 23:47

درود بر سینای گل

ای آقا همش غیبت وقتی خواستی بر گردی با ولیت میای موجه می کنی

امیدوارم که کارت سنگین نباشه و خست نشی و پر انرژی برگردی

موفق باشی

حالا با ولی هم نبود آبجی که هست.
امیدوارم

دیوونه مهربون پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 01:01

سلام همولایتی
اوا کجااااااا
بی خبر چراااا؟
ما منتظر می مونیم همولایتی
خوش بگذره
سوغاتی یادت نره

سام علیک
یه جای بد
خوش نخواهد گذشت
سوغاتی باید برات عقرب و مار بیارم می خوای؟!

ستوده پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 09:07

کجا رفتی سینایی .
سلام
هر جا هستی خدا به همراهت

فعلا با دو روز تاخیر مواجه شدیم امروز و فردا هستم شنبه میرم.
انشاءا...

مژگان پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 14:04 http://mehrakmehrakmehrak.blogfa.com

سلام سینایی چه می ترسونی آدمو؟ کجا می خوای بری اینقدر خطرناکه؟ نکنه لیبی؟ بابا بی خیال مال دنیا و جایزه ی قذافی ارزش این همه خطر نداره ! نکنه آفریقا می خوای بری ؟ مواظب باش تنهایی نری جنگل > با جنگلای شمال فرق داره هر جا رفتی دوربینتو یادت نره کلی عکس می گیری از مار و عقربا می یاری منتظریم سالم برگردی

سلام
راستش بنا بهدلایلی نمی تونم بگم کجا میرم ولی خب مرحله ی عملی یک دوره ی اموزشیه.
دوربیم و موبایل نمیشه برد

ziba پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 19:08 http://zibaaa.blogsky.com/


کمی گیجم کمی منگم عجیب است / پریده بی جهت رنگم عجیب است

تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم عجیب است


یه اس ام اس بود الان برام اومد راستش همین موقع که خواستم نظرا رو واکنم
براتون نوشتم

بازم ارزوی سلامتی دارم براتون

بی نهایت سپاسگذارم ازین همه محبت

مهتاب جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 01:00 http://parande-man.blogsky.com/

سلام

این سفرت خیلی مشکوک میزنه بخصوص با چیزایی که تعریف کردی و سوغاتی هایش و چیزهایی که نباید با خودت ببری
حسابی دل نگرانمون کردی

سلام
نه جای نگرانی نیست فقط باید یک دوره ی عملی رو طی کنیم البته در شرایط سخت !

مهتاب جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 01:02 http://parande-man.blogsky.com/

با دلنوشته ای به روزم و تا سفر مشکوک نرفتی .... منتظرم

اومدم

pashmakoo جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 13:38 http://pashmakoo.blogsky.com

الحمدلله
این بلاگ اسکای یه 10 روزی نفس میکشه و ما نیز
محض اطلاع بگم 13 روز بعد رو دیدم! تو چی؟

تو که خیلی دوست داری من سربه نیست بشم.
منظورت 3 روز بعده ؟! نه ندیدم

حمید. شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 03:30 http://paeez12.blogfa.com

سمیه شنبه 19 شهریور 1390 ساعت 20:46 http://myparadise.blogfa.com/

حاج سینا باز رفتی که ؟؟؟

خوش بگذره اخوی

مریم بانو یکشنبه 20 شهریور 1390 ساعت 17:11 http://www.mighaat.blogfa.com

سلام هم ولایتی . بله نظرات ثبت شده و ممنون از اطلاع رسانیتون .خیلی کمک کرد البته تجربه ی زیبایی نبود . همونطور که گفته بودم دلم هوس کمی خنده داشت از تهه دل و قه قه و ... اما نشد . اول اینکه تا دقیقه ی حدودا 40 هیچ لبخندی به لبم نیومد چون تمام اون صحنه های دخترونه چیزهایی بود که توی نوجوونی و جوونیه خودم تجربش کرده بودم .. همون حرفا .. همون حرکات .. همون شیطنت های سر کلاس .. همون معلم و ناظم های بد اخلاق .. همون دعواهای همیشگی که مدیر مدرسه با دوستای متعهل داشت و با اردنگی از مدرسه مینداختشون بیرون و ... همشون نوستالژیک بودن و عین واقیت ! تنها چیزی که منو از واقیت دور میکرد بازی کسی بود که از نزدیک می شناختمش و آشنا به خصوصیت های شخصیتیش و اینکه حالا میبینی داره نقش یه دختره بسیار بسیار معصوم رو جلوی این همه آدم بازی میکنه خیلی درد داشت و یه جوری حالیم میکرد حتی واقعیت ها و واقعی نیستن و آدمها چه ساده توی نقاب یکی دیگه میشن و دیگرا نچه ساده باورشون میکنن . و بعدش هم یه اتفاقی افتاد که مجبود شدم فیلم رو نصفه ول کنم و برگردم ... این بود ماجرای سینما رفتن ما و باز حسرت خنده بر دل ماندن ما !

علیک سلام
به نظر من مسئله اینه که شما اصلا واسه فیلم دیدن آماده نبودین من وقتی که میرم سینما دیگه همه چی رو فراموش می کنم و تمام تمرکز رو میزارم رو فیلم و اصلا کاری ندارم این بازیگر بیرون از این فیلم دارای چه شخصیت و اخلاقیه ! همه چیز در درون همون فیلم معنا پیدا می کنه

دیوونه مهربون دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 18:25

اوه بردنت اجباری همولایتی؟
چه غصه ی سوزناکی
من تحمل دیدن همولایتی هامو تو وسط پارتیه مار و عقرب ندارم
زنده برگرد همولایتی تو میتونی
شونصد تا رمان گرقفتم ریختم تو گوشیم هیچ کدوم نمی خونن

نیمه اجباری بود
زیاد مار نبود ولی عقرب بود
بستگی داره به اینکه فایل رمانها چه فرمتی بوده

Ziba دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 19:13 http://zibaaa.blogsky.com/

سلام بر سینای بلاگ اسکای

همچنان یادی از دوستان میکنیم

و بازم امیدوارم بهت خوش بگذره و سلامت باشی

ممنونم بسی خیلی

کوروش سه‌شنبه 22 شهریور 1390 ساعت 00:12 http://korosh7042.blogsky.com/

مژگان چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 00:19 http://mehrakmehrakmehrak.blogfa.com

سلام سینایی باور کن اصلا باور نمی کردم که یه روز باورم بشه که واسه ی یه دوست مجازی اینقدر دلتنگ بشم باورنکردنیه ُ بابا ای ول این همه جات خالیه بچه جان خداییش نکن این کار رو با دوستانت سینایی حالا اونجا کجاست که نت نداره ؟ جل الخالق منتظریم برگردی !

ممنونم خیلی زیاد
یه جای گرم و خشک با ارتفاع ۴۹۰ متری از سطح دریا

دیوونه مهربون چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 01:40

سلام همولایتی
ویروسا حملاتی انتحاری کردن به سیستمم سیستم الان صفحه مانیتور صورتیه شکلکا نارنجی

تو هم که همش درگیری با این ویروسا

فریناز چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 15:41

سینا کجاست؟

بعید بود این همه غیبت!

برات غیبت بی مرخصی رد میکنم

چرا اجازه نگرفتی؟

اطلاع دادم که

فریناز چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 15:42

هر جایی هستی خوش باشی ولی سریع برمیگردی

این یه دستور بود عمو

باشه فرمانده

دیوونه مهربون جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 23:23

سلام همولایتی
الان داری با اون جونورای بیابان های سوزناک سرو کله میزنی در صورتی که این طرف شرشر بارونه
حیف نیستی ببینی تا ته نکشیده بارون برگرد

رسیدم تموم شده بود ولی فکر کنم دوباره بیاد

سمیه یکشنبه 27 شهریور 1390 ساعت 15:01 http://myparadise.blogfa.com/

سلام
به به آقا سینا ....
تولدت مبارک باشه ...
برات بهترینها رو آرزومی کنم به خیر به آرزوهات برسی
تولدت با تولد خواهرم یکیه

علیک
ممنونم خیلی زیاد
به ایشون هم از طرف من تبریک بگین

کوروش سه‌شنبه 29 شهریور 1390 ساعت 21:45 http://www.korosh7042.com

سلام سینا جان
ممنونم که آمدی
که حضور شما عزیزانم باعث دلگرمی است
و بابت زحمت هم شرمنده
بتوانم جبران کنم


رسیدنت به خیر و شادی

سلام
خواهش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد