بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

بیایید بیایید در این خانه بگردید

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند. رونده باش. امید هیچ معجزی ز مرده نیست. زنده باش !

روز معلم مبارک

پ ن : تقدیم به دو معلم عزیز, دیوونه ی مهربون و بانو ستوده و دیگر معلمان دلسوز و زحمتکش .

پ ن :ببخشید که گل دیگه ای نداشتم بزارم آخه گلهای رز باغچه هنوز غنچه شان وا نشده

پ ن:یک سال پیش در چنین روزی

سـهـــراب

من به مهمانی دنیا رفتم:
من به دشت اندوه ،
من به باغ عرفان ،
من به ایوان چراغانی دانش رفتم.
رفتم از پله ی مذهب بالا .
تا ته کوچه ی شک ،
تا هوای خنک استغنا ،
تا شب خیس محبت رفتم .
من به دیدار کسی رفتم در آن سر عشق .
رفتم ، رفتم تا زن ،
تا چراغ لذت ،
تا سکوت خواهش ،
تا صدای پر تنهایی .

چیزها دیدم در روی زمین :
کودکی دیدم . ماه را بو می کرد .
قفسی بی در دیدم که در آن ، روشنی پرپر می زد .
نردبانی که از آن ، عشق می رفت به بام ملکوت .
من زنی را دیدم ، نور در هاون می کوبید .
ظهر در سفره ی آنان نان بود ، سبزی بود ، دوری شبنم بود ،
کاسه ی داغ محبت بود .

من گدایی دیدم ، در به درمی رفت آواز چکاوک می خواست
و سپوری که به یک پوسته ی خربزه می برد نماز

بره ای را دیدم ، بادبادک می خورد.
من الاغی دیدم ، یونجه را می فهمید.
در چرا گاه « نصیحت » گاوی دیدم سیر.

شاعری دیدم هنگام خطاب ، به گل سوسن می گفت : « شما »

دانلود با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی

سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟

هرکه را عشق نباشد، نتوان زنده شمرد

وآن که جانش ز محبت اثری یافت، نمرد

تربت پارس، چو جان جسم تو در سینه فشرد

لیک در خاک وطن آتش عشقت نفسرد

« باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد

آب هر طیب که در طبلهٔ عطاری هست »

سعدیا! نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس

تا نفس هست، به یاد تو برآریم نفس

ما بجز حشمت و جاه تو نداریم هوس

ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس!

« نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس

که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست »

پ ن: بخشی از مسمط ملک الشعرای بهار

پ ن:مجسمه ی سعدی اثر هنرمند تاجیک شهریار مختارف

بزرگداشت سعدی در همین وبلاگ-یک سال پیش در چنین روزی(کلیک کنید)

بزرگی دیگر از میانمان رفت

استاد فریدون پوررضا خواننده و موسیقدان برجسته ی گیلان درگذشت.

فریدون پوررضا متولد سال 1311 در لشت نشا بود و آواز را در نزد اساتیدی چون یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان  آموخت.استاد در سال 1350 به همراه چهرهای فرهنگی چون ایرج افشار، سیمین بهبهانی منوچهر آتشی، محمود عنایت، به عنوان پژوهشگر آوای بومی به لندن رفت.

متاسفانه با شنیدن خبر درگذشت استاد شوکه شدم  و اصلا حال خوبی ندارم.این مصیبت بزرگ رو به همه ی گیل مردان و گیل زنان و دوست داران موسیقی تسلیت میگم.

اولین اسکار برای ایران

«جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی از ایران در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد.به جامعه ی فرهنگی ایران و عوامل فیلم جدائی این افتخار رو صمیمانه تبریک میگم.

بیانات ارزشمند اصغر فرهادی بعد از گرفتن جایزه:سلام به مردمِ خوب سرزمینم. در این لحظه بسیاری از ایرانیان سرتاسر جهان دارند ما را نگاه می کنند. فکر می کنم آن ها بسیار خوشحال اند. آن ها تنها به خاطر این جایزه ی مهم یا یک فیلم یا فیلم ساز خوشحال نیستند. آن ها خوشحال اند چون در این زمان که صحبتِ جنگ و تهدید و حمله بین سیاستمداران رد و بدل می شود، این جا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است. یک فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیم مردم سرزمینم می کنم. مردمی که برای همه فرهنگ ها و تمدن ها احترام قائل اند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند.

لازم به ذکر است سیر صعودی تبریک سینماگران ومقامات دولتی ایران به اصغر فرهادی همچنان ادامه دارد.

استاد عزت الله انتظامی:این افتخار را با دل و جانم به ملت ایران، بزرگان، هنرمندان ، سیاستمداران و هر کسی که در ایران زندگی می‌کند تبریک می‌گویم.

متن پیام سیدمحمد خاتمی رئیس بنیاد گفتگوی تمدن ها:

به نام خدا

هنرمند گرانقدر جناب آقای اصغر فرهادی

موفقیت چشمگیرتان را در پرآوازه‌ترین حادثه و مراسم سینمایی که نشانگر شایستگی‌های شما و هنرمندان عزیز و همکاران ارجمندتان در فیلم» جدایی نادر از سیمین «است صمیمانه تبریک می‌گویم.

اقبال مردمی در ایران و اهتمام جشنواره‌های گوناگون و صاحب نظران معتبر در سراسر جهان، پیش از این نیز توانمندی و جایگاه والای سینمای اندیشمند و صاحب سبک ایران را به خوبی نشان داده است و آنان که به ایران و به آیین و فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم دلبستگی دارند و احترام می‌گذارند، توفیق بزرگ شما را بار دیگر ارج می‌نهند.

این حادثه را باید نشانه‌ای روشن بر آن دانست که هنر به طور عام و سینما به طور خاص از مهم‌ترین ابزارهایی است که می‌تواند در جهان نا‌امن، جنگ زده و پر از تبعیض و ناروایی و خودکامگی، موجب نزدیکی دل‌ها و چیرگی انسانیت و محبت بر خشونت شود و گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را به جای تنش و درگیری بنشاند.